غیرت!!!
درباره وبلاگ

به وبلاگ امام زمان خوش آمدید این وبلاگ جهت بیشتر آشنا شدن با امام زمان و همچنین مطالب مذهبی و مناجات با خدا در خدمت همه عزیزان هست. اگر کمکی از بنده بر بیاد در خدمت هستم.التماس2آ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا صاحب الزمان و آدرس http://ya.sahebzaman.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 59
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 666
بازدید کل : 167720
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 763
تعداد آنلاین : 1

سر راهت در انتظارم برده هجرت صبر و قرارم جز ظهورت ای گل زهرا به خدا حاجتی ندارم . . .
کد لوگوی ما

یا صاحب الزمان

کد متحرک کردن عنوان وب

تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر! گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . . Online User بارش یامهدی
یا صاحب الزمان
آقا جان دیدارت دل چسب و دوریت دلگیر است، دوریت را به شوق دیدارت سر می کنیم
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, :: 10:3 ::  نويسنده : بی وفا و عشق ثارالله       

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت: ببخشید آقا! می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ Very quiet and graceful young man approached and said with a polite tone: Excuse me ! Do you allow me to look at your wife and enjoy? مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد. مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی‌کشی؟ The man amazed and angry shouted and curse the young man asking don't you shy ? Don't you have a wife, sister or mother? جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد، همان طور مودبانه و متین ادامه داد. But young, too slow, without hesitation behavior and nervous reaction,replied in a polite and graceful manner : خیلی عذر می‌خوام، فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. I'm sorry too, did not think this makes you nervous, I'm looking at all the market and see that they are enjoying without permission, I'm not cowardice, at least let you know that ... but now, I ignore it. مرد خشکش زد... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد... Amazed man ... The collarof youngman in his hand, swallowed water in his mouth, measuring around with one eye...



نظرات شما عزیزان:

مرتضی
ساعت16:12---27 آبان 1391
سلام
داستان خیلی آموزنده ای بود ، با تشکر .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: